تسخیر شدن{بخش دوم}
تسخیر شدن{بخش دوم}

 

دومین نشونه صداهای مختلف تو ذهنتونه من زیاد کامل ننوشتم اما این صداها معمولا در ابتدا ازتون تعریف میکنن و یسری کلمه خاص به شما میگن مثل ملکه،خانم و ...

سومین مورد که از ابتدا وجود داره اما تو این مرحله اشکار تر و شدید تره سردرد و بدن درده 

شما احساس می کنید که یه فیل از روتون رد شده و خلاصه سردردای شدید که باعث کج خلقی و بی حوصلگی تونم میشه این مرحله که اتفاق بیوفته به این معناست که اونا به ذهنتون راه پیدا کردن و خب باید بیرونشون کنین.

اما اگه متوجه نشین اونوقته که قضیه خطرناک تر میشه 

مورد بعدی دیدن رویا هاییه که خیلی واقعی بنظر میان و معمولا جزو ترسناک ترین رویاهاتونه که همراه با یخ زدن بدن به خصوص پاها اغاز میشه و باعث میشه عرق سرد از پاهاتون بیرون بزنه و شومینه و شوفاژ هم پاهاتونو گرم نمینه و دو دقیقه بعد دوباره شما در حال یخ زدنید.این مرحله مال موقعیه که شما با زبون خوش بدنتونو بهشون تحویل ندادید و اونا سعی میکنن با زور بدنتونو بگیرن و خب از اینجاست که دیگه همه چی سخت و قاطی پاتی میشه

مرحله ی بعدی رویاهاییه که واقعی میشن ... یعنی شما توی رویایین و فک میکنین خوابین و دستتون می بره و بعد که بلند میشین میبینین جاش هست 

معمولا توی شب و موقعی که همه خوابن اتفاق می افته تا اگه هم به دیگران بگید و جای زخم رو نشون بدین باور نکن و بگن تو خواب زخمی شدین و خلاصه اون قدر دلیل براتون بیارن که شما راضی شین که همش خوابه . اونا اکثرا زیرکن و سعی میکنن شما رو تنها کنن که ضعیف تر بشید.و اگه هم به کسی بگین باور نکنه

در جریان هستید که ادما چیزی که ازشون قدرتمند تر باشه و نتونن درکشون کنن میترسن پس مسخره اش میکنن ، تخریب اش میکنن،به خودشون اطمینان میدن که واقعی نیست و دیوونه میخوننش و خلاصه ازش فاصله میگیرن

این بخاطر قریضه شونه و به همین خاطر هر چقدرم که بگن از مرگ نمی ترسن وقتی بهشون بگن فقط یک ساعت دیگه زنده ان یا هواپیما شون یه کوچولو تکون بخوره زمین و زمان رو به هم میدوزن ، گریه میکنن، جیغ میکشن و دعا می کنن و... خلاصه به هر دری میزنن تا نزدیک مرگ نباشن...

از نمونه این اتفاقا برای خودم این بوده که یشب صدای پارس سگام رو شنیدم و رفتم بیرو.ن و سگام رو ندیدم بعد چیزی منو کشید سمت باغچه و اون جا پرتم کرد ...دوتا دست از زمین بیرون اومدن و منو گرفتن و کشیدن داخل باغچه و صبح... من بیدار شدم . توی تخت خوابم و یه جای زخم روی پاهام بود و گوشه ی شلوارم گلی شده بود...  

بعد از تسخیر شدن هم که میدونین چی میشه . شما چیزیو به یاد نمیارین . از کارایی که کردین. و یا در مرحله بد تر میبین که بدنتون کارهاییو میکنه برخلاف میل شما ... دیگرانو ازار میده دوستانونو ازتون میگیرهو شما هیچ کاری نمی تونین انجام بدین

مهم ترین چیزی که باید بدنید اینه که شما تنها نیستید و با تسلیم شدن همه چیز بدتر میشه چون اگه این اتفاق بیوفته شما مسئول کارایی میشین ک انجامش ندادین


برچسب ها: هیولا , تسخیر , جادو , قسمت دوم , طلسم , ,
[ سه شنبه 18 فروردين 1399 ] [ 21:43 ] [ setareh ] [ بازدید : 612 ] [ نظرات () ]
مطالب مرتبط
نظرات این مطلب

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







آخرین مطالب
هیولای درون (1399/01/16 )